تقسیمبندی کشورهای جهان سوم بر اساس بهرهبرداری از برنامههای توسعه و ابزارهای تکنولوژیک
در روند توسعهیافتگی کشورهای جهان سوم چند حالت فرضی، مطرح و قابلبحث است. حالات چهارگانهای که بر محور برنامههای توسعه و نیز ابزارهای تکنولوژیک به وجود میآیند. حالت اول آن است که برنامه توسعه از خارج از کشور اخذ گردد ولی تکنولوژی ساخت داخل همان کشور (کشوری که قصد توسعهیافتگی دارد) باشد. حالت دوم آن است که برنامه توسعه و تکنولوژی هر دو از خارج باشند . حالت سوم آن است که هم برنامه، در داخل تدوینیافته باشد هم تکنولوژی محصول داخل باشد و نهایتاً حالت چهارم که برنامه تدوین داخل اما تکنولوژی از خارج از کشور باشد.
در حالت اول ابداً پیشرفتی حاصل نمیشود و تنها اتفاقی که میافتد آن است که عدهای از کلان سرمایهداران، تحت عنوان «کارآفرین» بالاترین ظلمهای اقتصادی، اجتماعی و نهایتاً ی را نسبت به سایر مردم تحمیل خواهند کرد. در حالت دوم به دلیل آنکه برنامه توسعه توسط قطبهای عظیم سرمایهداری در جهان (کشورهای صنعتی توسعهیافته) و مطابق با الگوی تقسیمکار بینالملل تدوین میشود (در این تقسیمکار، عملاً کشورهای ضعیفتر مواد و منابع طبیعی و نیروی کار خود را ارزان در خدمت کشورهای قویتر قرار میدهند و از طرفی دیگر خود، بازار فروش محصولات نهایی کشورهای قویتر میشوند)، کشورهای ضعیف و جهان سوم رسماً به عمله صنعتی کشورهای توسعهیافته مبدل میگردند.
در حالت سوم به دلیل سرعت پیشرفتهای اقتصادی- تکنولوژیک در کشورهای توسعهیافته، کشورهای ضعیف از رقابت جهانی بازمیمانند و متحمل هزینههای سنگین بدون بازگشت میشوند. البته در دنیا کمتر کشوری این روش و حالت را اتخاذ میکند و اگر بکند در کمترین زمان ممکن این روش را رها میکند چراکه نتایج حاصل از این روش، مشمول وضعیت بهشدت نامتوازنی بین هزینهها و سودها خواهد بود. جز در شرایط اجماع نخبگانی گسترده که در کمتر کشوری در جهان سوم یافت میشود. در حالت چهارم، ناهماهنگی گستردهای مابین ساختارهای اقتصادی و ساختارهای اجتماعی به وجود میآید. علاوه بر این به دلیل اینکه برنامه بهرهبرداری از تکنولوژیها، داخلی (و نه خارجی) است ، کشورهایی که تکنولوژی وارد میکنند بهاحتمالقوی، شرط و شروطی برای استفاده کشور ضعیف از تکنولوژیهای وارداتی وضع میکنند که یکی از این شروط قواعد و محدودیتهای مربوط به حقوق کپیبرداری و بهرهبرداری است .
همانطور که مشاهده میشود بهره بردن از هر روشی بهنوعی منتج به بنبستی لاینحل مشود. این راهها سریعترین (در ظاهر) و درعینحال پر بنبستترین راههای توسعهاند. این روشها انفراداً پاسخگو نخواهند بود بنابراین باید صبور بود و ترکیبی از چهار روش فوق را به کاربرد البته با تأکید بر روش سوم. چراکه روش ایده آل، روش سوم است اما روشهای دیگر بایستی بهصورت تکمیلی بهکاربرده شوند البته تکمیلی بودن آن بهمنزله بیاهمیت بودن آنها نیست بلکه به دلیل آن است که اعتدال بهعنوان یک اصل لازم، رعایت شود. بنابراین تا رسیدن به آن نقطه ایده آل و مطلوب، لازم است بهصورت ترکیبی عمل شود. یافتن مسیری که بتواند بهصورت معقول این چهار روش را ترکیب کند خود پروسهای طولانی و پر از آزمونوخطاست، برای کشوری که بخواهد در سایه حفظ اعتدال و در عین پیشرفت، عزت و استقلال ی و فرهنگی خود را تماماً حفظ کند. اعتدال در این زمینه ما را از توسعه زدگی (گرفتاری در گرداب اخذ برنامه توسعه، صرفاً از خارج) و نیز تکنولوژی زدگی (گرفتاری در گرداب اخذ ابزار تکنولوژیک، صرفاً از خارج) نجات میدهد چراکه نتیجه محتوا و قطعی گرفتاری در هرکدام از دو مورد یادشده، همان چیزی است که از آن تحت عنوان غربزدگی یا خودباختگی یاد میشود.
درباره این سایت