آنچه در ادامه می آید بخشی از تلخیص ( خلاصه و ساده شده) صاحب وبلاگ مشهود از کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» اثر «سید مرتضی آوینی» می باشد:

* اگر تکنولوژی ها نبودند و تولیدات بر اساس نیازهای واقعی بشر و خدمت به هم نوع  صورت می گرفتند، حجم تولیدات، امروزه تا این حد انبوه بود و اسرافات ناشی از این تولیدات نیز هیچ گاه اتفاق نمی افتاد علاوه بر این، تا این حد زائدات، بوجود نمی آید و طبیعت بواسطه این زائدات در خطر نمی افتاد و فرصت تجدید خرابی ها و اشکالات سیستمی خود را پیدا می کرد.

* امروز در جهان، مهمترین چاشنی صلح ، موازنه قدرت اتمی است در حالی که اسلام صلح را بر پایه اعتقادات مشترک توحیدی ( توحید کلمه) و شناخت صحیح از پروردگار عالم (که این شناخت، یکی بیشتر نیست) مطلوب می داند.

* در غرب امروز، اقتصاد تعیین کننده همه مناسبات ی ، فرهنگی و . است . به این پدیده، فک شدگی اقتصاد می گویند. نماد بارز این پدیده همکاری های پشت پرده غول های اقتصادی است که رقابت ظاهری آنها ما را گمراه می کند و می پنداریم که با هم در جنگ اند. بدین سان است که «شل» در بیست و پنج و «اسو» در سی و پنج مجتمع معاملاتی ب دیگر شرکت های نفی ، شریک اند. بر این اساس میان قطب های اقتصادی در سرتاسرجهان، گرایش به توافق و تبانی است نه جنگ. توافق در راستای تحکیم شالوده های استیلا و راه بندی نورسیدگان.

* در قوانین علم اقتصاد، سخن از تقاضا است و در این میان هیچ گاه ما بین نیازهای کاذب و حقیقی (فطری) تمایز قائل نمی شوند. حال آنکه از نگاه دینی، کم و کیف تقاضا دقیقا با حرص و زهد و قناعت و آز، رابطه مستقیم دارد. تقاضا بر اساس نگاه دینی یک بحث تماما اخلاقی است اما در مبانی علم اقتصاد (اقتصاد غرب)، خود تقاضا اهمیت دارد.

* در مبانی فکری غرب، تکامل بشر اصولا در توسعه اقتصادی انگاشته می شود حال آنکه در اسلام تکامل انسان در رسیدن به مقام عبودیت الهی ااست.

* معنا و هدف علم اقتصاد در گذشته ، میانه روی بوده است اما امروزه، هدفی جز تمتع حداکثری دنبال نمی کند. دو معنای کاملا متضاد.

* در گذشته، طب، بر مبنای طبایع چهار گانه بدن انسان یعنی صفرا، بلغم، دم و سودا پی ریزی شده بود اما امروز پزشکی، بر پایه تعبیراتی چون ویروس و میکروب بنیان شده بود. طب قدیم انسان را جزئی از طبیعت (شامل چهار طبع)  می دانست و نیز  بر اساس طبایع چهارگانه یادشده، می شناخت یعنی به دنبال شناسایی سیستم داخلی بدن در هماهنگی با  طبیعت خارج بوده است. در هر حال طب قدیم برگرفته مبانی دینی و قابل تدریس در حوزه های علمیه بوده است اما از انجا که پزشکی امروز، ادامه و تکامل یافته ی طب قدیم نیست چنین مناسبتب را با حوزه های علمیه ندارد.

* آنچه درباره طب بیان شد در باره بسیاری از علوم دیگر از قبیل هندسه، ریاضیات و .نیز صادق است. علوم طبیعی و غیر طبیعی در قدیم اساسا بر مبنای مبانی دیگری پیریزی شده بودند. امروزه به دلیل تخصصی شدن علوم که باعث جداشدن علم دین از سایر علوم ( و به اصطلاح، تخصصی شدن آن ) شده است، مبانی علوم ارتباطی به دین ندارد و راه خود را می رود. این است سرانجام محتومِ پدیده «تخصصی شدن».


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود رایگان مقاله Leslie leiasabzavari1374 VoiPing دانلود نرم افزار اندروید حیوانات خانگی پاسارگاد رمان نویسی