در همه ادیان الهی کمابیش رعایت اصل حجاب به عنوان امری واجب بر مکلفین تکلیف شده است. اصلی که متاسفانه پس از ظهور عصر نوزایی در غرب، (رنسانس- 1300 تا 1600 میلادی) نه تنها به فراموشی سپرده شد بلکه شدیدترین تبلیغات فرهنگی بر ضد آن صورت پذیرفت. ظهور و بروز این وضعیت به طور مشخص خود را در پیکرتراشی ها و مجسمه سازی های آن دوران (رنسانس) نشان داد. پیکرتراشی هایی مستهجن که مستقیماً اصل عفاف و حجاب را مورد هجمه قرار می داد، وضعیتی که کماکان با قوت هرچه بیشتر در غرب ادامه یافته است. ریشه حقیقی چنین وضعیتی را باید در رواج مکتب فکری- فرهنگیِ انسان گرایی (اومانیسم) در غرب جست و جو نمود. آغاز عصر رنسانس مصادف است با ظهور و رواج این مکتب در غرب. مکتبی که در آن انسان، مبدأ و مقصد سابق و حقیقی خود، (خدا) را از زندگی فردی و اجتماعی حذف کرد و خود (انسان) را جایگزین آن، (خدا) کرد. در حقیقت در عقاید رایج این مکتب، خدا به نفع انسان حذف گردید و انسان همه کاره امور خود و نیز همه کاره امور عالَم (تلقی) شد. هر انسان عاقل و دین داری به وضوح متوجه ذاتِ مشرکانه این عقاید خواهد شد و نکته اساسی اینجاست که هجمه به اصل عفاف و حجاب دقیقا از دل چنین عقاید ضد توحیدی و مشرکانه ای سربرآورد. بر همین اساس به جرأت می توان ادعا کرد که سبک شمردن حجاب و عفاف، (عامدانه یا غیرعامدانه) نوعی شرک در عبادت محسوب می شود چرا که ریشه این سبک شمردن، همان فرهنگ و مکتبی (اومانیسم) است که در آن انسان به جای خدا تقدیس شده و به انسان به جای خدا، اصالت داده می شود.



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زندگی زیباست ولی... خانه قبرص diselnaab cx customer ایران من Lisa گروه مشاوره معماری و دکوراسیون داخلی | شبیه سازی سه بعدی تارخچه شرکت هاي خودرو و مشخصات خودرو گروه برنامه نویسی مزدا اخبار جدید